اسپنتان

دلال

نمی دانم داستان کرونا به آخر رسیده یا میل به ازدواج پسرها زیاد شده یا داستان چیز دیگریست؟اما هفته هنوز به آخر نرسیده که هر بار کسی در خانه ما را می زند و نیتش به جز دیدوبازدید امر خیر است.مضحک است که دختری ندارم و خواستگاران به جای والدین  در خانه عمه را می کوبند.چرا مسیر مستقیم تا خانه دخترها را با دست انداز خانه ما طی می کنند؟نمی دانم.شغل،خانه،ماشین و ... را برایم تشریح می کنند.من انگار از همان اول می دانم که جواب "نه"است.شرح حال را گوش نمی دهم .پیام آمرین خیر را ابلاغ و خاندانشان را شرح می دهم و بعد جواب قصد ازدواج نداشتن را ابلاغ می کنم.وقتی جواب رد  بر پیشانی خواستگار می زنم.مکث طولانی شان پشت خط تلفن شنیدنی است.با آن همه حسناتی که شرح داده اند،انتظار نه شنیدن ندارند.من اما بدون تعارف ،سرد و بی روح خداحافظ می گویم و تماس را قطع می کنم.

Espantan دوشنبه یکم شهریور ۱۴۰۰ 3:12
امکانات وبلاگ

آمارگیر وبلاگ

© اسپنتان