اسپنتان

معبد

در خیابان پشتی قدس یک نمازخانه وجود دارد که مردان این سرزمین برای زنانشان ساخته اند.وارد که می شوی ردیف پله های بدون حفاظ خودنمایی می کند.پله پله به قعر زمین فرو می روی و وقتی به کف می رسی نفست از هوای سنگین و آلوده به بوی تعفن فاضلاب می گیرد و اگر از شانس بدت تنها باشی ترس هم به ماجرای نماز خواندنت اضافه می شود.ترس از آنکه در آن قعر زمین غریبه ای پنهان باشد یا ترس از اجنه یا هر چیزی که در آن لحظات ذهن می بافد و تحویل می دهد.الله اکبر که گفتم یک صدم حواسم هم به خدایی که در برابرش ایستاده بودم نبود.ترس و بوی نفس گیر نمازخانه سری حواسم را متوجه خود کرده بود.نماز که تمام شد به سرعت از آن معبد زیرزمینی که برایمان ساخته بودند بیرون زدم.ترجیح دادم در شلوغی خیابان به انتظار مردی که به داخل مسجد رفته بود بایستم تا در آن مکان مقدس تسبیح بگویم.

Espantan یکشنبه پنجم شهریور ۱۳۹۶ 4:26
امکانات وبلاگ

آمارگیر وبلاگ

© اسپنتان