ترحیم
صفحه وفات و ترحیم است.بعد از نام متوفی هر چه ادم در طایفه شان بوده که منصبی داشته اند ردیف نوشته اند.در دل برایش طلب بخشش و مغفرت می کنم.روزگاری پیش تر از این وقتی کسی از دنیا می رفت در مسجد جار می زدند که فلانی وفات کرد و نهایت نام پدر یا فرزندانش را هم اعلام می کردند.اولین بار اگهی ترحیم و تسلیت را در روزنامه خواندم.به کتاب و مجله خواندن علاقه خاصی داشتم.مطالب مجله ها و روزنامه ها را زود می خواندم و بعد که مطلبی باقی نمی ماند به صفحه ترحیم می رسیدم.اعلام وفات بزرگان تهرانی و ردیف وابستگان و خاندانی که مرده به انها متصل بود.اسم پسرها و دخترهای دکتر و مهندس همیشه اول بود و انهایی که مهندس و دکتر نبودند در اخر ذکر شده بود.ان زمان برای من که دختربچه ای بیش نبودم اسم و رسم تهرانی ها جالب بود.مرگ انها را با مرگ مردمان دهکده مقایسه میکردم و به نتیجه ی خاصی که انتظارش را داشتم نمي رسيدم.ان روزها فکر نمیکردم که روزی اسم و رسم رفتگان شهر ما هم بر صفحه ای نوشته شود و دیگر احتیاج به جارچی مسجد نباشد.صفحه ترحیم که به اخر می رسید دیگر مطلب نخوانده ای باقی نمی ماند و من باید صبر میکردم که روزنامه و مجله ای دیگر به خانه مان راه یابد.حالا کتابها در کتابخانه مدرسه ها خاک میخورد و کمتر کسی سراغشان را می گیرد.